بازدید 415
0

فیلم کودا روایتی از آواز سکوت | برنده اسکار 2022

فیلم کودا؛ روبی به عنوان یک CODA (کودک بزرگسالان ناشنوا) تنها عضو شنوا در خانواده تماما ناشنوای خود است. هنگامی که تجارت ماهیگیری خانواده در معرض تهدید قرار می گیرد، روبی خود را بین دنبال کردن عشق خود به موسیقی با رفتن به کالج موسیقی برکلی و ترس از رها کردن والدینش می بیند.

خب… فرض کنید در خانواده ای متولد شده اید که در آن، همه به غیر از شما کر و لالند، 16 سال دارید در دوران اوج جوانی و شور و هیجان و انرژی خود هستید ولی برخلاف سایر همسالان خود تمام زندگی مشغول ترجمه حرف های مردم برای خانواده تان و برعکس بوده اید. با همه این ها به آواز خواندن نیز علاقه دارید و اتفاقا صدایی جادویی و استثنایی هم دارید.

کودا
CODA

شناسنامه اثر؛

نام اثرCODA
تاریخ اکران28 ژانویه 2021
ژانردرام ، عاشقانه ، کمدی
کارگردان سیان هدر
بازیگرانامیلیا جونز
اوخنیو دربس
تروی کوتسور
فردیا والش-پیلو
دنیل دورانت
مارلی متلین
جوایزاسکار 2022 بهترین فیلم ، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد( تروی کوتسور)

فرض کنید باید تصمیم بگیرید که یا بمانید و به بیزینس نیمه شکسته خانوادگی تان کمک کنید، و یا به کالج موسیقی در بوستون بروید و آواز خواندن را دنبال کنید . به گفته اغلب مخاطبان این فیلم انسانی ترین فیلمی است که تا بحال با این مضمون ساخته شده است.

امیلیا جونز
امیلیا جونز | نقش اصلی فیلم کودا

خطر!

ادامه این متن حاوی اسپویل است!

برداشت اول؛

سکانس شروع فیلم کودا بسیار معمولی است ، سکانس هایی از دریا و یک قایق ماهیگیری قدیمی که شروع داستان را از یک طلوع ابری شروع می کند. روبی ، دختر نوجوانی است که در نقش اصلی فیلم با خواندن آواز در قایق مشغول سخت کار کردن به همراه پدر جکی و برادرش لوئی می باشد.

 شروع فیلم کودا
سکانس اول فیلم کودا

100 دقیقه دلگرم کننده

فیلم کودا به نویسندگی و کارگردانی سیان هدر ( بازسازی فیلم فرانسوی «La Famille Bélier» محصول 2014 است ). همه اینها را چنان حجم انوبوهی از صمیمیت و دقت به تصویر می کشد که ممکن است شما را در 100 دقیقه خود محو تماشای یک سناریو جذاب کند.

۱۰۰ دقیقه
کودا |۱۰۰ دقیقه دلگرم کننده

قطعا نمی توان گفت که این تنها فیلمی است که میتواند شما را تا پایان آن مشتاق نگه دارد اما به روشی سرراست، این فیلم یک ناک اوت احساسی را ارائه می دهد که داستان آن ابتدا درباره یک خانواده است. در پایان ممکن است احساس کنید که تک تک آنها را به همان اندازه که خانواده خود را می شناسید، می شناسید.

خانواده ای بی نقص

آنها خانواده گرم و صمیمی هستند ، مثل تمام خانواده ها ، در واقع کارگردان ، سیان هدر ، تمام سعی خود را بر این گذاشت که ناشنوا بودن اعضای خانواده در دورهمی هایشان را به حاشیه براند ، آنها مانند والدین دیگر دعوا می کنند ، تبعیض های خود را اعمال می کنند و این نقطه قوت یک بازسازی موفق است از رهایی از دلسوزی و جلب ترحم مخاطب! هدر به خوبی از پس ایده خود بر آمد تا نشان دهد میتوان بدون جلب و قلقلک ترحم تماشاگر در برابر این نقص مادرزادی، موضوع اصلی را نشان دهد. تصمیم گیری و انتخاب! در بسیار یاز سکانس ها مخاطب فراموش می کند که آن را بدبخت تصور کند زیرا فضا بر روی نقاط دیگری متمرکز است.

خانواده ناشنوا فیلم کودا
کودا | خانواده ای بی نقص

وضوح تردید و دوراهی ، نقطه عطف فیلم کودا

CODA به کودکانی اشاره دارد که پس از بزرگ شدن با والدین ناشنوا، ASL را به عنوان زبان اول یاد می گیرند. آن ها بخشی از جامعه ناشنوایان هستند. برخی ممکن است با این پیش داوری وارد شوند که فکر می کنند همه اینها به نوعی “عجیب” به نظر می رسد. اما کل نکته، این است که اینطور نیست. وقتی برای اولین بار روبی راسی (امیلیا جونز) را می بینیم، او با پدرش، فرانک قد بلند و گریزلز (تروی کوتسور)، و برادرش، لئوی مغرور (دانیل دورانت) سوار بر اسکون ماهیگیری است که یک تور ماهی غول پیکر را می کشند.

نقطه عطف کودا
کودا | وضوح تردید و دوراهی ، نقطه عطف

روبی درحال آواز خواندن است و اولین سکانس تمام آنچه را که در یک فریم می بینید با تضادهای معنا داری زیر سوال می روند. اولین تردید و دوراهی فشار و سختی کار روبی بین معلم سخت گیر در دیر آمدن به کلاس تست آمادگی کالج موسیقی و خبرنگارهای پشت درب برای مصاحبه ارزشمند با خانواده ناشنوایی که مترجمی جز روبی ندارند.

بررسی روانشناختی سکانس های محبوب از دید مخاطبان؛

سکانس های برتر کودا

پس از اعلام بهترین فیلم برنده جایزه اسکار2022 ، فیلم کودا، در لایو وبگاه های جهانی و تاپیک های نقد و گفت وگو و توییتر، عده زیادی شروع به تقویت نشر خبر این پیشتازی کرده و نظرات خود را درباره این فیلم بسیار زیبا و معناگرا به اشتراک گذاشتند که از این میان تعدادی از آن ها رای بیشتری به خود اختصاص دادند. مثل؛

فلسفه صدا

مستر وی: صداهایی وجود دارند که مثل ماسه و چسب اند … صداهای زیبای زیادی هستند که حرفی برای گفتن ندارن ، تو چیزی برای گفتن داری ؟

فکرکنم…

[ ولی کافی نیست ]

سکانس برتر 1
فلسفه صدا

نحوه اجرای کنسرت مدرسه (به ندرت صدای سکوت را اینقدر پررنگ و طلایی شنیده ایم)، بعد از آن وجود صحنه هایی است که شما را تا حد زیادی احساساتی می کند، مانند سکانسی که فرانک با آواز خواندن روبی، دخترش، با گذاشتن دستانش روی تارهای صوتی و حجره اش، حضور نت ها را حس می کند. روبی دختری با انگیزه های پر جنب و جوش است که بین موتاون و شاگ ها قرار دارد – و بیشتر از آن، بین نقش ارتباطی والدینش با دنیای بیرون و انتقال آنچه واقعاً در ذهنش است با آنها. همه آنها سخنوران عالی هستند. اما داستانی که فیلم روایت می‌کند درباره چیزهایی است که برای شنیدن یکدیگر لازم است.

سکانس برتر 2
خانواده عادی

خانواده عادی

روبی : من عضو گروه کُر شدم

مامان : که چی؟ من میشناسمت! تو یه نوجوونی اگر من نابینا بودم حتما تو نقاشی می کشیدی؟

تمام دیالوگ ها با زبان ناشنوایان انجام می شود اما زبان بدن مادر و نگاه او نگرانی و تردید دیگری را وارد فضای جنجالی می کند. روبی توقع تشویق از سوی مادرش را داشت ولی ایده نویسنده و چیزی که در این میان است همان دعوای کلیشه ای مادر و دختری است چه شنوا چه ناشنوا، همان بحران بلوغ،  به رسمیت نشناختن علائق یک نوجوان، قضاوت سریع والدین که تقریبا همه افراد دنیا برای کسب هویت مستقل آن را تجربه می کنند.
سکانس برتر 3
ابراز احساسات بدون کلمات

ابراز احساسات بدون کلمات

مستر وی : روبی…  تو موقع خوندن چه حسی داری؟

– نمی دونم … خیلی سخته

روبی ناخوداگاه شروع به توضیح دادن آن با زبان اشاره کرد. سکانسی عمیق که گویای مفهوم و اهمیت زبان مادری است. زبان مادری اولین زبانی است که هرکس آن را می آموزد، احساسات ، عواطف و رفع نیازهای اولیه اش با آن صورت می گیرد. اما زبان ناشنوایان (ASL) زبان مادری روبی است، احساسات او تنها با ایما و اشاره با اولین هسته عاطفی خود یعنی خانواده اش در میان گذاشته پس دور از ذهن نیست که نتواند احساسات عمیق خود را در کلمات بگنجاند…این فیلم اقتباسی دیگر از آن جمله فلسفی است که می گوید؛« صرفا چون کلمه ای برای بیان وجود دارد دلیل نمی شود که پتانسیل معنایی برابری با آن داشته باشد، هرچند کامل و نزدیک به آن باشد.»

من حقم را می خواهم؛

سکانسی که لئو به همراه ماهیگیران دیگر برای صرف نوشیدنی می رود اما حتی نمی تواند کمترین ارتباطی با آن ها برقرار کند، وقتی به طور اتفاقی روی لباس لئو نوشیدنی ریخت، لئو تلاش زیادی می کند تا به لو بفهماند که ازش عذرخواهی کنه و متوجه این رفتارش شود اما مرد مقصر متوجه این رفتار نبود در نهایت تمام هرچی لئو تلاش کرد تا با داد و فریاد حقش را بگیرد ولی نمیتواند! بنابراین شروع به مشت زنی و دعوا و کتک کاری انتخاب اوست که این مهر تایید و سمبل روانشناختی برای کسی است که جسارت را با حق گیری اشتباه میگیرد.

به شکل دیگر مصداق این موضوع است؛ « کسی که نتونه حرف شو بزنه تا حقشو بگیره دعوای فیزیکی راه می اندازه…» مذاکره و گفت و گو برای کسی که از فقدان عزت نفس رنج می برد کار بسیار سختی است درحالی که راه انداختن یک دعوا آسان تر، کوتاه تر اما عوارض جانبی خود را به همراه دارد اما این عوارض خیلی مهم نیست زیرا فرد روانا ترجیح میدهد « من نمیتوانم حقم را بگیرم » را زیر لایه بزرگی از احساس فقدان ارزشمندی درونی پنهان کند.

سکانس برتر 4
خانواده راسی

سخن آخر؛

در اکثر نقدها کودا را نماد افرادی می دانند که هیچ گاه شنیده نشدند. اما در دید بزرگتری کودا می تواند نماد جامعه ای باشد که صدای فریادشان در برابر بی عدالتی بی اثر است، اما در نهایت به حق خود و آنچه استحقاقش را دارند خواهند رسید درست همانند خانواده روبی در میان جمعیت ماهیگیران، سکوت افراد شنوا و افرادی که زبانی برای گفتن و توانایی فریاد داشتند اما بی عدالتی و قوانین نابرابر را شکستند. در نتیجه امر، افرادی به هدف و حق خود رسیدند که ایستادند و حرف خود را دربرابر نبود حق گفتند هر چند در واقعیت کر و لال بودند.

پیشنهاد من برای شما:

https://pioio.com/mag/2021/06/01/%d8%aa%d8%ad%d9%84%db%8c%d9%84-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85interstellar/ https://pioio.com/mag/2022/02/27/dr-strange-2/ https://pioio.com/mag/2022/02/09/baby-yoda/

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

طیبه غفوریان

منصرف از مهندسی، پناهنده ادبیات و هنرهای نمایشی

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *