تناسخ چیست
بازدید 515
0

تناسخ چیست؟ | مفهوم تناسخ چیست؟

یکی از رازهایی که ذهن انسان را از زمان پیدایش بشر گیج می‌کند، مفهوم «تناسخ» است که در لغت به معنای «تولدی دوباره» است. با تکامل تمدن ها، عقاید تبعیض آمیز شدند و در ادیان مختلف منتشر شدند. تقسیم بندی اصلی که آشکار شد «شرق» و «غرب» بود. ادیان شرقی که بیشتر فلسفی و کمتر تحلیلی هستند، تناسخ را پذیرفتند. با این حال، ادیان مختلف شرقی مانند هندوئیسم، جینیسم، و بودیسم در ایمان خود در تولد دوباره متفاوت بوده اند. علاوه بر این، اسلام و نیز مسلط ترین دین جهان، مسیحیت، که منشأ آن در غرب است، تا حد زیادی تناسخ را انکار کرده اند، اگرچه برخی از فرقه ها هنوز به آن علاقه نشان می دهند. همچنین بسیاری از مکاتب عرفانی و باطنی مانند جامعه کلامی توصیف منحصر به فرد خود را از تولد دوباره دارند.

این مقاله تناسخ را که توسط ادیان مختلف و جنبش‌های مذهبی جدید درک می‌شود و همچنین برخی شواهد تحقیقاتی توصیف می‌کند.

تناسخ چیست؟

یکی از رازهایی که ذهن بشر را از زمان پیدایش بشر گیج می کند، مفهوم «تناسخ» است. این کلمه از لاتین مشتق شده است و در لغت به معنای “دوباره جان گرفتن” است. بحث در مورد این موضوع در سنت های فلسفی هند و یونان از حدود قرن ششم قبل از میلاد ظاهر می شود.

حقیقت دقیق تناسخ چیست؟

این به سادگی به این معنی است که ما یک زندگی را ترک می کنیم و به زندگی دیگری می رویم. این همه تنها به منظور رشد روح و رشد معنوی است. روح بسته به کیفیت اخلاقی اعمال زندگی قبلی احتمال دارد به شکل انسان، حیوان یا گیاه باشد. این آموزه یک اصل اصلی ادیان هندی و یونانی است. با این حال، تناسخ دلالت بر این دارد که فرد اساساً یکسان باقی می ماند، در حالی که بدن جدیدی را اشغال می کند. تناسخ با عبارات دیگری مانند «تولد مجدد»، «متمپسیکوزیس(metempsychosis)» (کلمه یونانی)، «تغییر» (معادل انگلیسی متمپسیکوزیس)، «ابهام‌زدایی»، «palingenesis» و غیره شناخته می‌شود.

تناسخ در علوم پزشکی :

یک بیوشیمیست یا پزشک به ما می گوید که سلول های منفرد در بدن ما طول عمر محدودی دارند. از روزها تا هفته ها و چند سال. دکتر فریسن و تیم تحقیقاتی سلول‌های بنیادی او در مؤسسه کارولینسکا، استکهلم، سوئد، با استفاده از روش‌های پیچیده تاریخ‌یابی کربن 14 دریافتند که میانگین سن سلول‌ها در بدن بالغ بین 7 تا 10 سال است. با توجه به این شواهد آگاهانه، می توانیم بفهمیم که با افزایش سن، سلول های بدن ما به طور منظم جایگزین می شوند. از این رو، بدنی داریم که دائماً در حال تغییر است. با این حال، آگاهی ما، از اینکه چه کسی هستیم، بدون تغییر باقی می ماند.

شناسایی ما از خودمان، عامل «آگاهی من» ثابت و بدون تغییر باقی می ماند. حتی اگر ممکن است در طول سال‌ها تغییراتی در علایق و ناپسندی‌ها و افکارمان ایجاد کنیم، اما همیشه می‌دانیم که چه کسی هستیم به معنای تداوم شخصی یا «هستی» شخصی. به طور مشابه، “من”. آگاهی ما تغییر ناپذیر یا جاودانه است و در بسیاری از بدن های در حال تغییر در زمان سفر می کند. این توضیح عقلی تناسخ است.

در ادامه با مقاله (مفهوم تناسخ | تناسخ چیست؟) با پیویو همراه باشید.

پیشنهاد پیویو برای شما :

https://pioio.com/mag/2022/03/28/transfer-pets-from-the-real-world-to-metavars/ https://pioio.com/mag/2022/03/29/elan-mask-announces-the-construction-of-a-tesla-robot/ https://pioio.com/mag/2022/03/27/the-strangest-phobia-fear-of-money-fear-of-opening-your-eyes-etc/

اکنون سعی خواهیم کرد بفهمیم ادیان مختلف در مورد تناسخ چه می گویند؟

هندوئیسم :

تناسخ عقیده مذهبی یا فلسفی است که روح یا روح پس از مرگ بیولوژیکی، زندگی جدیدی را در جسم جدیدی آغاز می کند که بسته به کیفیت اخلاقی اعمال زندگی قبلی ممکن است انسان، حیوان یا روحانی باشد. کل فرآیند جهانی، که چرخه مرگ و تولد دوباره را به وجود می آورد، که توسط کارما اداره می شود، “سامسارا” نامیده می شود.

«کارما» عملیست که ممکن است خوب یا بد باشد. بر اساس نوع کارمایی که فرد انجام می دهد، تولد بعدی خود را انتخاب می کند. مثلاً اگر کسي خدمت الهي زيادي کرده باشد و در هنگام مرگ ميل به انجام خدمت بيشتر داشته باشد، روحش خانواده اي را انتخاب مي کند که پشتيبان خواسته او باشد، براي تولد دوباره. طبق آیین هندو، حتی دیوها (خدایان) نیز ممکن است بمیرند و دوباره متولد شوند. اما در اینجا اصطلاح “تناسخ” به طور دقیق قابل استفاده نیست. لرد ویشنو به خاطر 10 تجسم خود “Dasavataras” معروف است.

در آیین هندو، در کتاب مقدس Rigveda، قدیمی ترین متن هند و آریایی موجود، اشارات متعددی به تولدهای مجدد شده است. یک آیه می گوید:

“آگنی، او را بسوزانید و کاملاً مصرف نکنید: نگذارید بدن یا پوستش پراکنده شود. ای جاتاوداس، هنگامی که او را بالغ کردی، پس او را به سوی پدران روانه کن… بگذار شعله ی تندت، شکوه درخشانت، او را با صورت های فرخنده ات بسوزاند، ای جاتاوداس، این مرد را به منطقه پرهیزگاران ببر. باز ای آگنی، او را نزد پدران بفرست که در تو تقدیم کرده و با هدایای ما همراه شود. پوشیدن زندگی جدید به او اجازه می دهد فرزندان خود را افزایش دهد: بگذار او دوباره به بدنی بپیوندد، جاتاوداس.”

بهاگاواد گیتا می‌گوید:

«هیچ زمانی نبوده است که من وجود نداشته باشم، شما و این همه پادشاهان. و در آینده نیز هیچ یک از ما دیگر نیستیم. همانطور که روح تجسم یافته پیوسته می گذرد، در این بدن، از کودکی تا جوانی تا پیری، روح به طور مشابه در هنگام مرگ به بدن دیگری می رود. یک فرد هوشیار از چنین تغییری گیج نمی شود. و «لباس‌های فرسوده را بدن می‌ریزد. بدن های فرسوده توسط ساکن در داخل بدن ریخته می شوند. اجسام جدید را ساکن می پوشاند، مانند لباس.»

گفته حکیم هندو، آدی شانکاراچاریا در مورد تناسخ :

به گفته حکیم هندو، آدی شانکاراچاریا، جهان، آنطور که ما معمولاً آن را درک می کنیم، مانند یک رویا است : زودگذر و توهم. گرفتار شدن در سامسارا (چرخه تولد و مرگ) نتیجه ناآگاهی از ماهیت واقعی وجود ماست. این ناآگاهی (آویدیا) نسبت به خود واقعی خود است که منجر به خودآگاهی می شود، فرد را در آرزو و زنجیره ای دائمی از تناسخ می کشاند. این ایده پیوند پیچیده ای با عمل (کارما) دارد، مفهومی که اولین بار در اوپانیشادها ثبت شد .

هر عملی واکنشی دارد :

هر عملی واکنشی دارد و نیرو تجسم بعدی فرد را تعیین می کند. فرد از طریق میل دوباره متولد می شود: یک فرد می خواهد به دنیا بیاید زیرا می خواهد از بدنی لذت ببرد که هرگز نمی تواند شادی یا آرامش عمیق و پایدار به ارمغان آورد (آناندا). پس از تولدهای زیاد، هر فرد ناراضی می شود و شروع به جستجوی اشکال بالاتر شادی از طریق تجربه معنوی می کند. هنگامی که فرد پس از تمرین معنوی (سادها) متوجه می شود که «خود» واقعی، روح جاودانه است نه جسم یا نفس، همه امیال برای لذت های دنیا از بین می روند زیرا در مقایسه با آنندای روحانی بی مزه به نظر می رسند. وقتی همه آرزوها از بین رفت، فرد دوباره متولد نخواهد شد. هنگامی که چرخه تولد دوباره به پایان می رسد، گفته می شود که شخص به رهایی (موکشا) رسیده است.

همه مکاتب متفق القول هستند که این دلالت بر توقف امیال دنیوی و آزادی از چرخه تولد و مرگ دارد، اگرچه تعریف دقیق آن متفاوت است. پیروان مکتب Advaita Vedanta بر این باورند که ابدیت را غرق در آرامش و شادی کامل با درک این موضوع خواهند بود که همه هستی یک برهمن است که روح نیز بخشی از آن است. مدارس دوایتا با هدف گذراندن ابدیت در دنیای معنوی یا بهشت ​​(لوکا) در محضر حضرت حق تعالی عبادت می کنند.

جینیسم :

جینیسم از نظر تاریخی با سنت سرامانا مرتبط است که اولین ذکرهای تناسخ با آن مرتبط است. در آیین جین، روح و ماده ازلی، مخلوق و جاودانه می شود. بین این دو تداخل دائمی وجود دارد که در نتیجه تظاهرات کیهانی گیج‌کننده در حوزه‌های مادی، روانی و عاطفی اطراف ما ایجاد می‌شود. این منجر به تئوری های انتقال و تولد دوباره شد. تغییرات، اما نه نابودی کامل روح و ماده، اصل اساسی فلسفه جین است. زندگی که اکنون می‌دانیم، پس از مرگ بر اساس محاسن و معایبی که در زندگی فعلی‌اش انباشته است، به شکل دیگری از زندگی می‌رود. راه وصل به روح برتر، پرهیز از خشونت و راستگویی است.

کارما چیست؟

کارما بخش مرکزی و اساسی ایمان جین را تشکیل می دهد و به طور پیچیده با سایر مفاهیم فلسفی آن مانند انتقال، تناسخ، رهایی، عدم خشونت (ahimsā) و عدم دلبستگی و غیره مرتبط است. اعمال عواقبی دارند: برخی فوری، برخی با تأخیر، حتی در تجسمات آینده. بنابراین آموزه کارما صرفاً در رابطه با یک زمان زندگی در نظر گرفته نمی شود، بلکه در رابطه با تجسم های آینده و زندگی های گذشته نیز در نظر گرفته می شود. «کارما ریشه تولد و مرگ است. ارواح مقید به کارما در چرخه هستی دور و بر می گردند.» هر رنج یا لذتی که یک روح ممکن است در زندگی فعلی خود تجربه کند، به دلیل انتخاب هایی است که در گذشته انجام داده است. در نتیجه این آموزه، جینیسم به تفکر خالص و رفتار اخلاقی اهمیت فوق العاده می دهد.

متون جین چهار گات را فرض می‌کنند، یعنی حالت‌های هستی یا مقوله‌های تولد، که روح در درون آنها انتقال می‌یابد. چهار گاتی عبارتند از: دیوا (نیمه خدایان)، مانوسیا (انسان)، ناراکی (موجودات جهنمی)، و تیریانکا (حیوانات، گیاهان و میکروارگانیسم ها). چهار گاتی دارای چهار قلمرو یا سطح سکونت متناظر در جهان جین با ردیف عمودی هستند: نیمه خدایان سطوح بالاتری را اشغال می کنند که در آن بهشت ​​ها واقع شده است. انسان‌ها، گیاهان و حیوانات سطوح میانی را اشغال می‌کنند. و موجودات جهنمی سطوح پایین را اشغال می کنند، جایی که هفت جهنم در آن قرار دارد. بسته به کارمای خود، یک روح در محدوده این کیهان شناسی مقدرات تغییر می کند و تناسخ می یابد.

مفهوم سرنوشت در دین جینیسم :

چهار سرنوشت اصلی بیشتر به زیرمجموعه ها و دسته های فرعی کوچکتر تقسیم می شوند. در مجموع، متون جین از چرخه ای متشکل از 8.4 میلیون سرنوشت تولد صحبت می کنند که در آن روح ها در حالی که درون سامسارا می چرخند، بارها و بارها خود را می یابند.

در جینیسم، خدا هیچ نقشی در سرنوشت یک فرد ندارد. سرنوشت شخصی فرد به عنوان پیامد هیچ سیستم پاداش یا تنبیه تلقی نمی شود، بلکه نتیجه کارمای شخصی خودش است. اعمال خشونت آمیز، کشتن موجودات دارای پنج اندام حسی، خوردن ماهی و… باعث تولد دوباره در جهنم می شود. فریب، تقلب و دروغ منجر به تولد دوباره در دنیای حیوانی و گیاهی می شود. مهربانی، شفقت و منش فروتنانه باعث تولد انسان می شود. در حالی که ریاضت ها و عهدبستن و وفای به نذر به تولد دوباره در بهشت ​​منجر می شود. بنابراین هر روحی مسئول گرفتاری خود و همچنین نجات خود است.

بودیسم :

مفهوم بودایی تناسخ با دیگران متفاوت است در این که هیچ “روح” ابدی، “روح” یا “خود” وجود ندارد، بلکه تنها “جریان آگاهی” است که زندگی را با زندگی پیوند می دهد. فرآیند واقعی تغییر از یک زندگی به زندگی دیگر پوناربهاوا (سنسکریت) یا پوناباوا (پالی) نامید که به معنای واقعی کلمه «تولد دوباره» است. متون اولیه بودایی تکنیک‌هایی را برای یادآوری تولدهای قبلی مورد بحث قرار می‌دهند که بر توسعه سطوح بالای تمرکز مراقبه مبتنی است.

بر اساس گزارش ها بودا هشدار داد که این تجربه می تواند گمراه کننده باشد و باید با دقت تفسیر شود. او مفهومی متمایز از تولد دوباره را آموزش داد که توسط مفاهیم آناتا محدود بود، که هیچ آتمان یا «خود» تقلیل‌ناپذیری وجود ندارد که این زندگی‌ها را به هم پیوند دهد، که در تضاد با آیین هندو عمل می‌کند، جایی که همه چیز به هم مرتبط است، و به یک معنا، همه چیز است. همه چیز.»

آموزه های بودایی :

در آموزه بودایی، آگاهی در حال تکامل (Pali: samvattanika-viññana) یا جریان آگاهی (Pali: viññana-sotam)، پس از مرگ (یا “انحلال مجموعه ها”) به یکی از دلایل کمک کننده برای ظهور یک تجمع جدید تبدیل می شود. . با مرگ یک شخصیت، شخصیت جدیدی به وجود می آید، همان طور که شعله یک شمع در حال مرگ می تواند برای روشن کردن شعله شخص دیگر باشد. آگاهی در فرد جدید نه یکسان است و نه کاملاً متفاوت از آگاهی در فرد متوفی، اما این دو یک پیوستار یا جریان علّی را تشکیل می دهند. انتقال اثر کارما (پالی: کمما) یا عمل ارادی است. علت اصلی، ماندن شعور در جهل است (پالی: آویجا، سانسکریت: آویدیا): وقتی جهل ریشه کن شود، تولد دوباره از بین می‌رود.

مدیتیشن ویپاسانا از “توجه ساده” به حالات ذهنی بدون دخالت، مالکیت یا قضاوت استفاده می کند. مشاهده هر لحظه را به عنوان تجربه ای از یک حالت ذهنی فردی مانند یک فکر، خاطره، احساس یا ادراک که بوجود می آید، وجود دارد و متوقف می شود، آشکار می کند. این قدرت میل را محدود می کند، که طبق دومین حقیقت اصیل بودیسم، عامل رنج (دوخا) است، و به نیروانا (نیبانا، محو [خود انگاره]) می انجامد که در آن الگوهای خودگرا هستند. فراتر رفت و “جهان متوقف می شود.” بنابراین آگاهی تولد و مرگ مداوم حالات ذهنی است: تولد دوباره تداوم این فرآیند است.

سیکیسم :

سیکیسم مسیر “باکتی” را برای وصل به رستگاری موعظه می کند. سیک ها معتقدند که روح تا زمان رهایی از بدنی به بدن دیگر منتقل می شود. اگر اعمال و اعمال نیک انجام دهیم و خالق را به یاد آوریم، به زندگی بهتری می‌رسیم، در حالی که اگر اعمال بد و گناه انجام دهیم، در قالب‌های زندگی «سفلی» مجسم می‌شویم. خداوند خطاها را ببخشد و ما را رها کند. در غیر این صورت تناسخ به دلیل قانون علت و معلول است اما هیچ گونه کاست یا اختلافی بین افراد ایجاد نمی کند.

اسلام :

تناسخ توسط تمام ادیان توحیدی اصلی جهان مردود است. دلیل این امر این است که خلاف آموزه های اساسی آنها در مورد زندگی محدود برای انسان است که بر اساس آن مورد قضاوت و پاداش قرار می گیرد. اگر قرار است انسان زندگی های متعددی را پشت سر بگذارد، در کدام زندگی مورد قضاوت قرار می گیرد؟ زندگی اول؟ آخرین زندگی؟ با توجه به این موضوع، قرآن مفهوم تناسخ را رد می کند، هر چند که وجود روح را بشارت می دهد. اعتقاد اصلی در اسلام این است که فقط یک تولد در این زمین وجود دارد. قیامت پس از مرگ فرا می‌رسد و قضاوت می‌شود که باید برای همیشه به جهنم برود یا با خدا متحد شود.

با این حال، عقیده تناسخ توسط چند فرقه مسلمان، به ویژه فرقه شیعه (غلات)، و سایر فرقه های جهان اسلام مانند دروزی ها پذیرفته است. فرقه مسلمانان شیعه غلات، بنیانگذاران خود را به نوعی تجسم الهی (حلول) می دانند. از نظر تاریخی، اسماعیلیان آسیای جنوبی هر سال به اجرای آواز می پردازند که یکی از آنها مربوط به گناهانی است که در زندگی های گذشته مرتکب شدند. علاوه بر این، سنان بن سلمان بن محمد، معروف به رشید الدین سنان، (ح. 1162-92) به انتقال ارواح به عنوان یک اصل از علویان، که گمان می رود تحت تأثیر اسماء بوده اند، موافق بوده است. ایلیسم صوفیان مدرنی که ایده تناسخ را پذیرفتند عبارتند از باوه محیادین.

یهودیت :

تناسخ یک اصل اساسی یهودیت سنتی نیست. در تناسخ (“انجیل عبری”)، آثار کلاسیک خاخام (میشناه و تلمود)، یا 13 اصل ایمانی میمونید ذکر نشده است، اگرچه داستان ده شهید در مراسم عبادت یوم کیپور، که توسط رومیان کشته شدند. برای کفاره روح 10 برادر یوسف، در جوامع یهودی ارتدوکس اشکنازی خوانده می شود. فیلسوفان خردگرای یهودی قرون وسطی این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار می‌دادند که غالباً آن را رد می‌کردند.

با این حال، متون عرفانی یهودی (کابالا)، از قانون کلاسیک قرون وسطایی خود به بعد، اعتقادی به گیلگول نشاموت (به عبری برای متمپسیکوزیس روح ها: به معنای واقعی کلمه «چرخه روح») را آموزش می دهند. سایر گروه‌های یهودی ارتدوکس، غیرحسیدی، در حالی که تأکید زیادی بر تناسخ ندارند، آن را به عنوان یک آموزه معتبر تصدیق می‌کنند. ایزاک لوریا (آری) قرن شانزدهمی، این موضوع را برای اولین بار به مرکز بیان عرفانی جدید خود آورد و از شناسایی تناسخ شخصیت های تاریخی یهودی که توسط هایم ویتال در شعر هاگیلگولیم خود گردآوری بود، حمایت کرد.

مسیحیت :

فرقه های اصلی مسیحی مفهوم تناسخ را رد می کنند. مسیحیان معتقدند وقتی شخصی می میرد روح او همراه با جسدش در قبر می خوابد. این خواب روحی تا زمانی در آینده که به عنوان «روز آخر» یا «قضاوت نهایی» شناخته می‌شود، ادامه می‌یابد. اما شواهدی در کتاب مقدس وجود دارد که خود عیسی به آموزش تناسخ می‌پردازد. با این حال، در مورد درک خود عیسی در تاریخ اولیه مسیحیت انشعابی وجود داشت. آیا او مردی بود که خدا شد؟ آیا او خدا به عنوان یک مرد متولد شد؟

مبارزه بین کلیسایی که توسط پولس در رم تأسیس شد و بقایای کلیسای اورشلیم بود که پس از حمله روم به اسرائیل در سال 70 پس از میلاد به مصر گریختند. جناح رومی پیش از وجود و تناسخ را رد کردند و معتقد بودند که عیسی خدا انسان شد. جناح اورشلیم می‌دانست که عیسی مردیست که به وحدت انسانی-الهی دست یافته است، که هدف همه فرار از چرخه تناسخ تولد و مرگ و داشتن زندگی ابدی است. با این حال، روم در نبرد سیاسی پیروز شد و تعریف ارتدوکسی از رستاخیز به «شب مردگان زنده» پایان زمان تقلیل یافت.

مانوی چیست؟

با این حال، فرقه های مسیحی مانند بوگومیل ها و کاتارها که ادعای تناسخ و سایر عقاید عرفانی داشتند، به عنوان «مانوی» نامیدند و امروزه گاهی توسط محققان به عنوان «نو-مانوی» توصیف می شوند. مطالعات اخیر نشان میدهد. که برخی از غربی‌ها ایده تناسخ را می‌پذیرند، از جمله برخی مسیحیان معاصر، نوپاگان‌های مدرن، پیروان روح‌گرایی، تئوسوفیست‌ها و دانشجویان فلسفه‌های باطنی مانند کابالا. اعتقاد به تناسخ به ویژه در کشورهای بالتیک بالا است و لیتوانی با 44 درصد بالاترین رقم را برای کل اروپا دارد.

در یک نظرسنجی توسط انجمن Pew در سال 2009، 24٪ از مسیحیان آمریکایی اعتقاد به تناسخ ابراز کردند. گدس مک گرگور، کشیش اسقفی که استاد ممتاز فلسفه در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، عضو انجمن سلطنتی ادبیات، دریافت کننده جایزه ادبیات کالیفرنیا (مدال طلا، دسته غیرداستانی) و اولین دارنده کرسی روفوس جونز در فلسفه و دین در برین ماور، در کتاب خود تناسخ در مسیحیت: دیدگاهی جدید از نقش تولد دوباره در اندیشه مسیحی نشان می دهد که آموزه مسیحی و تناسخ، سیستم های اعتقادی متقابل نیستند.

تناسخ چیست؟

یکی از رازهایی که ذهن بشر را از زمان پیدایش بشر گیج می کند، مفهوم «تناسخ» است. این کلمه از لاتین مشتق شده است و در لغت به معنای “دوباره جان گرفتن” است، به عبارت دیگر، “جسم را به دست گرفتن”. بحث در مورد این موضوع در سنت های فلسفی هند و یونان از حدود قرن ششم قبل از میلاد ظاهر می شود.

حقیقت دقیق تناسخ چیست؟

ین به سادگی به این معنی است که ما یک زندگی را ترک می کنیم و به زندگی دیگری می رویم. این همه تنها به منظور رشد روح و رشد معنوی است. روح بسته به کیفیت اخلاقی اعمال زندگی قبلی ممکن است به شکل انسان، حیوان یا گیاه باشد.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

mahla_khoshtale

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *