افسانه هایی از عشق که شاید هرگز نشنیده باشید!

افسانه هایی از عشق! محبتی بی حد و حصر که شاید هرگز لمس نکرده باشید. عشق چیست ؟ اساس آفرینش عشق است. سهرودی در رساله فی حقیقته العشق می گوید : محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند . و باز می گوید : عشق خاص تراز محبت است زیرا که همه عشقی محبت باشد اما همه محبتی عشق نباشد، و محبت خاص تر از معرفت است. عشق چیست ؟ عشق را از عَشقه گرفته اند و عشقه، آن گیاهی است که سخت در زمین ریشه کند، و سربرآرد و خود را بر درخت پیچد.

اتللو و دزدمونا (Othello & Desdemona)

افسانه اتللو، نمایشنامه ای تراژدیک و عاشقانه از ویلیام شکسپیر است که بر اساس داستانی به نام کاپیتان مغربی (نوشته سینسیو، نویسنده ایتالیایی) بازنویسی شده است. این اثر کلاسیک حول محور خیانت در عشق می چرخد که شکسپیر با زبانی کاملا غنی و ادبی، به زیبایی آن را پیش برده است. در ادامه داستان اتللو و دزدمونا افسانه هایی از عشق را با ما بخوانید.

در این نمایشنامه، اتللو فرمانده عالی مقام ونیز، با تعریف از موفقیت ها و دستاورد های خویش، دل دزدمونا(دختر سناتور ونیز) را می دزد. او به صورت مخفیانه با دزدمونا ازدواج کرده و سپس با هم فرار می کنند. سناتور که سخت برآشفته شده، از اتللو شکایت می کند اما در نهایت با اعتراف اتللو و دزدمونا به عشق حقیقی که میان آنها پدیدار شده؛ پدر دزدمونا رضایت می دهد.

در همین میان، به دلیل حمله به قبرس از اتللو برای فرماندهی درخواست کمک می شود. وی معاونی به نام کاسیو و پرچم داری به نام یاگو نیز در کنار خود داشت. درنهایت به همراه کاسیو، یاگو، همسرش دزدمونا و همسر یاگو (به عنوان ندیمه اش) با کشتی راهی جزیره قبرس شد. اما یاگو به دلیل حسادتی که نسبت به اتللو می ورزید نقشه ای کشید تا دید اورا نسبت به همسر خود بد کند. سناریویی از ارتباط دزدمونا با کاسیو می سازد و با دزدیدن دستمال دزدمونا و انداختنش در اتاق کاسیو، اتللو را به اوج جنون می کشاند.

به اقتباس از این نمایشنامه 7 فیلم از سال 1906 تا سال 1955 در کشور های مختلف ساخته شده است.

• 1906 : به کارگردانی ماریوکازینی / ساخت کشور ایتالیا ( فیلم صامت )
• 1922 : به کارگردانی دیمیتری بوچووتسکی / ساخت کشور آلمان ( فیلم صامت )
• 1951 : به کارگردانی اورسن ولز / برنده جایزه نخل طلایی جشنواره فیلم کن
• 1955 :به کارگردانی سرگی یوتکویچ / ساخت شوروی سابق
• 1965 : به کارگردانی استورات برج / ساخت کشور بریتانیا
• 1986 : به کارگردانی فرانکو زفیرلی / ساخت کشور هلند و ایتالیا
• 1995 : به کارگردانی الیور پارک / ساخت کشور بریتانیا و آمریکا

رومئو و ژولیت (Romeo & Juliet)

رومئو و ژولیت از اولین آثار شکسپیر محسوب می شود. درون مایه این نمایشنامه بسیار محبوب و بی نظیر، از داستانی ایتالیایی در سال 1562در غالب شعری با نام رومئو و ژولیت به قلم آرتور برووک گرفته شده است. این شعر توسط ویلیام پینتر در سال 1591 به نثر نوشته شده است. شکسپیر برای نوشتن نمایشنامه خود از هر دو این آثار اقتباس گرفت. درطی این داستان تراژدیک شخصیت ها شکل های شاعرانه مختلفی می گیرند.

ژولیت این پیشنهاد را پذیرفت اما اوضاع به شکلی که پبش بینی شده بود پبش نرفت. خبر مرگ ژولیت درشهر پیچید و راهب لارنس نتوانست خبر درست را به رومئو بدهد. رومئو نیز به محض شنیدن این خبر، سمی را می خرد و راهی ورونا می شود. در کلیسا برای مراسم ژولیت حاضر می شود اما با کنت پارس درگیر شده و او را به قتل می رساند. جسد وی را داخل مقبره خاندان کپیولت می کشد و با جسم بی جان ژولیت مواجهه می شود. سم را می خورد و در دم جان می دهد. ژولیت که پس از اتمام 42 ساعت از خواب مرگ گونه اش بیدار می شود، با دیدن پیکر رومئو بی درنگ زندگی خود را با خنجر رومئو پایان می دهد. به راستی عشق چیست ؟ وقتی لرد مونتگیو، لرد کپیولت و حاکم ورونا این صحنه را میبینند سخت پریشان می شوند. آنها تازه به میزان فجیع بودن اختلاف خود پی می برند و با مرگ رومئو و ژولیت به کینه های قدیمی خود پایان می دهند.

به اقتباس از این نمایشنامه فیلم های زیادی در کشور های مختلف ساخته شده است.

• 1900 :به کارگرانی کلمنت موریس / ساخت کشور فرانسه (فیلم صامت)
• 1908 : به کارگردانی جیمز استورات بلکتون / ساخت کشور بریتانیا
• 1916 : به کارگردانی جی. گوردون ادواردز / ساخت کشور آمریکا (فیلم صامت)
• 1936 : به کارگردانی جرج کیوکر / ساخت کشور آمریکا
• 1940 : به کارگردانی خوسه ماریا کاسته یبی / ساخت کشور اسپانیا
• 1953 : به کارگردانی Enrique Carrerras / ساخت کشور آرژانتین
• 1954 : به کارگردانی رناتو کاستلانی / ساخت کشور ایتالیا و بریتانیا
• 1955 : به کارگردانی لئونید لاوروفسکی و لف آرنشتام / ساخت کشور اتحاد شوروی
• 1968 :به کارگرداین فرانکو زفیرلی / ساخت کشور ایتالیا و بریتانیا
• 1996 : به کارگردانی باز لورمن / ساخت کشور ایالات متحده

خسرو و شیرین | افسانه هایی از عشق

منظومه خسرو و شیرین و دومین اثر شعری نظامی است. این منظومه یک اثر داستانی از نوع غنایی و عاشقانه است. قهرمانان اصلی داستان خسرو پرویز (پادشاه ساسانی) و شیرین (شاهزاده ارمنی) است با روایت یک عشق حقیقی. در بخش های مختلف این منظومه تاثیرپذیری نظامی از ویس و رامین (نوشته فخرالدین اسعد گرگانی) مشهود است.

خسرو پرویز، فرزند هرمز که خداوند با راز و نیاز به او عطا کرد دوران کودکی و نوجوانی خود را در ناز و نعمت گذراند. روزی شاپور، ندیم خسرو از آنچه که در دوران زندگی‌اش در سرزمین اَرمن دیده، برای خسرو تعریف می‌کند. اینکه زنی به نام مهین بانو در آنجا حکمرانی می‌کند و برادرزاده ای به نام شیرین دارد. و به توصیف جمال شیرین می‌پردازد. خسرو بی آن که شیرین را دیده باشد، عاشق او می شود و شاپور را مامور می کند تا به سرزمین ارمن برود و پیام عشق او را به شیرین برساند.

شاپور به سرزمین ارمن می‌رود و با نشان دادن تصویر خسرو، آتش عشق را در دل شیرین بر می‌انگیزد. و از او می خواهد تا روزی به بهانه شکار به صحرا برود و از آنجا به محل اقامت خسرو، مدائن، برود.
از آن طرف خشم پدر خسرو به خاطر توطئه اطرافیان بر انگیخته شده و فکرمی کند او می خواهد جایش را بگیرد. خسرو فرار می کند و در بین راه در مرغزار دختری را می بیند که در آب شنا می کند، (در واقع او همان شیرین بوده) شیرین وقتی متوجه فرد دیگری می شود از آنجا می رود. و این اولین دیدار آن دو است ولی هیچکدام دیگری را نمی شناسد.

افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق افسانه هایی از عشق

شیرین به مَدائن می رسد و آن انگشتری که شاپور به عنوان نشانه به او داده به پرستاران نشان می‌دهد و او را می‌پذیرند. مدتی بعد شیرین دلتنگ می‌شود و از آنها می خواهد برایش جای دیگری را تدارک ببینند.
خسرو به ملک ارمن می رسد، شاپور برای او ماجرا را تعریف می کند و می‌گوید که شیرین به مدائن آمده و خسرو متوجه می‌شود فردی را که در بین راه دیده، شیرین بوده.
خسرو از شاپور می‌خواهد تا به مدائن برود و شیرین را بازگرداند. پس از مدتی به خسرو خبر می‌دهند که پدرش از دنیا رفته و او باز می گردد. این بار هم خسرو و شیرین یکدیگر را نمی بینند.

چیزی نمی گذرد که خسرو با شورش بهرام چوبین رو به رو می شود و بار دیگر به سرزمین ارمن فرار می‌کند و اینجا نخستین دیدار بین عاشق و معشوق پدید می‌آید.
خسرو مدتی در ملک ارمن می‌ماند و با کمک گرفتن از قیصر روم، به جنگ بهرام چوبین می رود و به تخت پادشاهی می نشیند. قیصر دختر خود مریم را به خسرو می دهد.
مهین بانو عمه شیرین وقتی میزان محبت شیرین و عشق حقیقی اش به خسرو را می بیند به او هشدار می دهد تا مبادا خسرو او را به چشم کنیز خود ببیند و بخواهد مدتی با او به سر ببرد. اما شیرین آدم عاقلی است و برای پیوند زناشویی ارزش زیادی قائل است.

لیلی و مجنون | افسانه هایی از عشق

لیلی و مجنون دومین اثر داستانی نظامی است که از داستان های غنایی و عاشقانه محسوب می شود و در عصر خود نزد همه مشهور بوده است. به همین دلیل پادشاه شروان از او می خواهد این اثر رابه رشته نظم درآورد و در نهایت نظامی به اصرار فرزندش این کار را انجام می دهد.

در گوشه ای از سرزمین عرب، پادشاهی با راز و نیاز فرزندی را از خداوند طلب می کرد. درنهایت خداوند فرزند پسری را به او عطا کرد که نامش را قیس می گذارند. در پی مکتب رفتن قیس در سن 10 سالگی، قیس و لیلی با هم در مکتب ملاقات کرده و به هم علاقه مند می شوند. قیس از شدت محبت و عشقی که به لیلی پیدا میکند آشفته حال می شود. پدر مجنون وقتی می بیند که نصایحش در حال مجنون تاثیری ندارد به خواستگاری لیلی می رود. اما پدر لیلی بخاطر دیوانگی و پریشان حالی مجنون با این موضوع مخالفت می کند و محبت وی را نادیده می گیرد.

مجنون از شدت درد و غم سر به کوه و صحرا می گذارد. پدرش به دنبال او می رود برای اینکه دست در حلقه کعبه بیندازد و از خداوند بخواهد تا عشق لیلی را از وجودش کم کند. مجنون اما فزونی عشق حقیقی را از خداوند درخواست کرد و دوباره راهی کوه و بیابان می شود. پس از مدتی پدر دوباره به سراغش می رود و او را به خانه باز می گرداند. در این میان لیلی و مجنون با نامه های گه گاه از حال هم با خبر بودند. درهمین میان پسری به نام ابن سلام به خواستگاری لیلی می آید و او را به دامادی می پذیرند اما تا بهبود حال لیلی اجازه رفتن به او نمی دهند.

از شجاعان و دلاوران آن ولایت فردی به نام نوفل تلاش میکند تا پدر لیلی را برای پذیرفتن مجنون به عنوان داماد خود راضی کند. اما وقتی بی قراری پدر لیلی را می بیند از اصرار خود صرف نظر می کند. مجنون نیز دوباره با اندوه بسیار از نوفل جدا شده و سرگردان می شود. در این مدت مجنون سعی می کند به نحوی با لیلی ارتباط بگیرد و محبت و عشق حقیقی اش را به او ابراز کند. در نهایت ابن سلام لیلی را به خانه خود می برد.

لیلی اما گوشه گیر است و به مجنون وفادار. این چیزی بجز عشق حقیقی است ؟ مجنون با شنیدن خبر ازدواج لیلی آشفته تر می شود. پدر دوباره برای نصیحت سراغ مجنون می رود اما او نمی پذیرد و پس از مدت کوتاهی نیز پدر دار فانی را وداع می گوید. این عشق چیست ؟ مجنون به مزار پدر رفت و مدتی را به زاری گذراند. پس از چندی دایی مجنون به سراغش رفت و مادر را هم نزد او برد، اما صحبت های مادر مجنون هم اثری نداشت و او هم پس از مدتی از دنیا رفت. مجنون بار دیگر اندوهش فزونی یافت.

لیلی که از شدت دلتنگی به سطوح آمده بود به گذرگاهی می رود. پیرزنی را ملاقات می کند و از او می خواهد تا راهی را برای دیدار مجنون پیدا کند. پیرزن مجنون را نزد وی می آورد و لیلی از می خواهد تا برایش غزلی بسراید. و باز از هم جدا می شوند.

گفته اند : محبت آتشی بود اندر دل، هرچه جز مراد محبوب بود بسوزد.

این عشق چیست؟ رفته رفته دوران جانگداز زندگی مجنون فرا می رسد. لیلی در بستر بیماری می افتدو روزبه روز به مرگ نزدیک تر می شود تا اینکه مادر را برای وصیت به بستر خود فرا می خواند و به وفاداری اش نسبت به مجنون اعتراف می کند. مجنون پس از مرگ لیلی خروشان و نالان بر مزار او می آید. تربت وی را در بر می گیرد و از روی درد می نالد. از ترس جانوران وحشی اطراف مجنون کسی جرئت رفتن نزد او را ندارد. سرانجام روزها به همین شیوه می گذرد و مجنون نیز چشم از جهان فرو می بندد و به دوست می پیوندد.

ناپلئون و دزیره

دزیره، دختر یک تاجر ثروتمند مارسی، در ابتدا مورد علاقه جوزف بناپارت قرار گرفت و او (به قصد ازدواج با پول) ترجیح داد به جای آن توجه خود را روی خواهرش، جولی متمرکز کند. با نقش واسطه جوزف، دزیره به ناپلئون معرفی شد و در 21 آوریل 1795 با او نامزد کرد. اندکی بعد، ناپلئون به پاریس رسید و در حالی که دزیره بی تصمیم برای پیوستن به او در پایتخت اکراه داشت، در آنجا بود که فرانسوی ها ژنرال با ژوزفین ملاقات کرد. با وجود قطع نامزدی، او تا پایان عمر به عشق اول خود ارادت خاصی داشت.

دو سال بعد، جوزف خواهرشوهر خود را به ژنرال برنادوت معرفی کرد و پانزده روز بعد، در 17 اوت 1798، آنها در یک مراسم مدنی در Sceaux ازدواج کردند. در کمتر از یک سال، اسکار، اولین و تنها فرزند این زوج به دنیا آمد. ناپلئون خود را به پدرخوانده پسر منصوب کرد و در یک چرخش تقریباً پیشگویانه، این وظیفه را بر عهده گرفت که نامی نوردیک و اوسیایی به کودک بدهد.

این پرتره، یکی از فریبنده‌ترین پرتره‌هایی که ژرار تکمیل کرد. بانوی جوان را در نوری بسیار متملق نشان می‌دهد: اگرچه به عنوان کوچک و چاق توصیف می‌شود، اما شخصیت جنوبی او در چشمان درشت تیره و موهای ضخیم و مجعد قهوه‌ای‌اش آشکار بود که او اصرار داشت باید آن را انجام دهد. همیشه با ظرافت طراحی شده باشید شخصیتی شاد که هرگز لبخند بر لب نداشت، او به خاطر طبیعت لاستیک و ظریفش معروف بود.

در این تابلو، دزیره بدون زینت و با لباس ابریشمی ساده به تصویر کشیده شده است. او توسط فضای سبز بت‌های پارک مورتفونتن احاطه شده است، نقطه توقفی بین پاریس و کامپینی که دوست داشت در آنجا سرگردان شود و خواهرش جولی را ملاقات کند. املاکی که ژوزف بناپارت در سال 1798 خریداری کرد، به سرعت تبدیل به خلوتگاه عالی برای افراد امپراتوری پاریس شد.

اگرچه برنادوت در سال 1810 به عنوان ولیعهد سوئد انتخاب شد، دزیره – که عنوان Comtesse du Gotland را به عهده گرفت، بلافاصله به او نپیوست. او که به آب و هوای سرد عادت نداشت و تمایلی به پیوستن به شوهرش در دادگاه استکهلم نداشت، که آن را سخت و کسل‌کننده می‌دانست، در پاریس ماند و در آنجا به «جاسوس کوچک برنادوت» معروف شد. هر بهار دادگاهی امیدوارانه منتظر ورود او به سوئد بود، اما در حال حاضر یک عامل جدید مداخله کرده بود: دزیره دیوانه وار عاشق دوک دو ریشلیو، وزیر لویی هجدهم شده بود، و هر بار خروج خود را برای یک سال دیگر به تعویق می انداخت. سرانجام، در سال 1823، پس از ازدواج پسرش با ژوزفین دو لوشتنبرگ، او تصمیم گرفت به همسرش بپیوندد و نام رسمی دادگاه Desideria را به خود اختصاص داد. زندگی پرحادثه و شخصیت عجیب و غریب او الهام بخش بسیاری از فیلم‌ها بوده است، از جمله مهم‌ترین آنها «Le destin fabuleux de Désirée Clary» ساشا گیتری که در سال 1942 منتشر شد.

در پیویو بیشتر بخوانید:

https://pioio.com/mag/2022/01/05/5-valentines-romance-novels-we-should-read-on-this-day/ https://pioio.com/mag/2021/12/19/sepandarmazgan/