مهارت نه گفتن

مهارت نه گفتن

آدم ها دو دسته اند . کسانی که همچون نقل و نبات در برابر هر چه که میگویی و از آنها میخواهی مهارت نه گفتن دارند و کسانی که کاملا برعکس دسته اول هستند .
میدانید چیست ؟ هیچ یک از این دو دسته چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری موفق نمی باشند . شاید این را زیاد شنیده باشید که هر چیزی متعادلش خوب است . حتی ضرب المثلی هم در این باب گفته شده است : نه به آن شوری شور نه به این بی نمکی . بنابراین باید بیاموزیم تا این تعدل را حفظ کنیم .

آدمها متفاوتند ، اگر که همه شبیه هم میبودند که این جهان چیز جز یک کره خاکی با هزاران کپی از یک شخص واحد ، نبود . در کنار تمام صفات حسنه ای که در یک انسان می پسندید و سعی در کسب آن صفات دارید ، باید این را نیز یاد بگیرید که همیشه نمیشود برای خوب جلوه کردن و دوست داشته شدن از کلماتی همچون : باشه ، من انجامش میدم ، اشکالی نداره من قبول میکنم و … استفاده کنید . متاسفانه خیلی ها به اشتباه در مواردی گوناگون از جمله زمان هایی که میخواهند خودشان را برای کسی ثابت کنند از “مهارت نه گفتن” استفاده نمیکنند .

شاید فقط از دو حرف تشکیل شده باشد اما گاهی عدم استفاده از آن در مکالمات روزانه ،تاثیر غیر قابل جبرانی بر فرد و زندگی اش میگذارد . بعضی ها صرفا ازین کلمه استفاده نمیکنند چرا که اینگونه می اندیشند که استفاده از آن مخصوصا در زمانی که فردی از ایشان کمکی در خواست میکند ، نشان دهنده ی ضعف و ناتوانی است و حتی گاه اینگونه می اندیشند که ممکن است فرد مقابل آنها را بعنوان فردی خودخواه بشناسد . باید این را بدانید که گاه خودخواه بودن بد نیست ، این اشتباه محض است که دست به انجام کاری برای دیگری بزنید در حالی که میدانید این کار به شما و گاهی حتی به خاانواده و نزدیکانتان و جایگاهتان در اجتماع لطمه میزند. اما صرفا به دلیل ترس ازین که مبادا خودخواه خوانده شوید نتوانید نه بگویید . از طرفی هر کس توانایی های منحصر به فردی دارد . حال این توانایی ها مورثی باشند یا اکتسابی؛ دلیل نمیشود که همه بتوانند از پس همه کارها بر بیاند پس اگر در انجام کاری ضعیف و ناتوان باشید اصلا بد نیست .

کودکان بیشتر از بزرگسالان جرات و مهارت نه گفتن را دارند . شاید به این دلیل که آنها کمتر با این دنیا دسته پنجه نرم کرده اند و از تجربه کمتری نیز برخوردارند . آدمی هرچه بزرگتر میشود کمتر از “نه ” استفاده میکند . شاید یکی از دلایلش حس نوع دوستی اش باشد . گاه نیز به دلیل این که بحثی پیش نیاد با خود فکر میکنند که این که کار کوچکی است پس انجامش میدهم تا حرفی نباشد . اینها تنها موارد کوچکی از هزاران دلیلی است که یک فرد برای : نه : نگفتن خود را قانع میسازد .
گاهی ترس هم باعث به زبان نیاوردن کلمه ” نه ” میشود . ترس از رفتار خشمگین طرف مقابل و یا زورگویی ها و تهدید هایی که این ” نه ” به دنبال دارد . اما بدترین آنها ترس ازین است که ممکن است فردی نامهربان به نظر رسند و کسی دوستشان نداشته باشد. و حتی گاهی از “نه ” ای که به زبان آورده اند خود را ملامت کنند و عذاب وجدان گیرند و خود را ملامت کنند .
باید این را به یاد داشته باشید که همواره نمیشود همه را از خود راضی نگاه داشت و در نظر همگان خوب و عالی به نظر رسید و اینها باز میگردند به همان که در ابتدا گفتیم . ادمها باهم متفاوتند .
پس این ها را از خود دور کنید . با آرامش و حتی گاهی یک دلیل قانع کننده در برابر آن چه که نمیخواهید و نامعقول است ” نه ” به زبان آورید .