آیا درمان آسیب های دوران کودکی امکان پذیر است؟بخش عظیمی از رنج هایی که امروز متحمل می شویم، ناشی از زخم هایی است که در دوران کودکی به آنها دچار شده ایم. به دلیل همین آسیب هاست که ما در بزرگسالی درون تله های زندگی گیر می کنیم و بر میزان درد و رنج مان افزوده می شود. ما برای درمان آسیب های دوران کودکی باید در ابتدا تله های زندگی را بشناسیم و بعد راه رهایی از آن را هم بیابیم. ما در این مطلب با زبانی بسیار ساده و بر اساس کتاب (زندگی خود را دوباره بیافرینید؛ نوشته دکتر جفری یانگ) درباره این موضوع صحبت کرده ایم.
همانطور که گفتیم بهتر است در ابتدا مفاهیم مطرح شده را بشناسیم. بیایید از تله های زندگی شروع کنیم. تله های زندگی تعریفی کوتاه دارد : باز آفرینی ناخودآگاه زخم های کودکی!
تله های زندگی دقیقا چه چیزی هستند؟
بهتر است برای فهم بهتر، موضوع را با یک مثال باز کنیم. فردی را می شناسیم که در تمام زمینه های زندگی خود آدم موفقی است. تحصیلات خوبی دارد و در کارش نیز با تصمیمات درستی پیش می رود اما در عشق، و در انتخاب فردی که قرار است با او ازدواج کند دچار اشتباه مهلکی می شود. عاشق آدمهایی می شود که به او آسیب می زنند. او حتی با کسی ازدواج می کند که به شدت سرکوب گر است و آسیب فیزیکی وارد می کند. سوالی که در این مثال پیش می آید این است : فردی که انقدر در زمینه های مختلف موفق است چطور می تواند در عشق مرتکب چنین اشتباهات متعددی شود؟
دکتر جفری علت را اینگونه توضیح می دهد : چنین فردی در یک تله افتاده است. یعنی در حال باز آفرینی زخم های کودکی خویش است.
حال به پاسخ سوال قبل بپردازیم. قطعا برای هر کسی سوال است که یک نفر چطور می تواند فردی را که به او آسیب زده دوست داشته باشد؟ چه منطقی می تواند داشته باشد؟ پاسخ را با برسی رفتار مادر این شخص می توانیم بیابیم. مادر این فرد بسیار شبیه به همسرش رفتار می کرد. یعنی با سرکوب، توهین، تمسخر، مقایسه و حتی تنبیه فیزیکی آزارش می داد. در واقع زخمِ چنین فردی در کودکی این است که عشق را از سرچشمه ای به نام مادر، به صورتی دردناک تجربه کرده است و این در ناخودآگاه او نشسته است. این آدم در بزرگسالی بجای درمان آسیب های دوران کودکی و بدون اینکه بداند، در حال بازآفرینی و تکرار آن است. عاشق آدم هایی می شود که آن جراحت را دوباره بازآفرینی می کنند.
یا ممکن است در اطراف خود کسی را دیده باشید که بسیار علاقه مند به کنترل کردن همه چیز است. شک عظیمی درون او وجود دارد که جهان ناامن است. فرزندان خود را به دلیل این ترس و شک محدود می کند؛ حتی در رابطه خود با همسرش نیز همینطور است و آرام نمی شود. احتمالا ریشه چنین رفتاری در کودکی فرد است. یعنی جایی در دوران کودکی اش احساس نا امنی شدیدی داشته و این احساس نا امنی در ناخودآگاه او رسوخ کرده است. او بدون اینکه بداند، در حال بازآفرینی این زخم است و جهان را از پشت عینکی نگاه می کند که آن را جایی بسیار نا امن جلوه می دهد؛ مگر اینکه ما آن را کنترل کنیم. آدمها ما را رها می کنند، مگر اینکه ما کنترلشان کنیم.
ما در زندگی با تله های مواجه می شویم. چرا می گوییم تله؟ چون انگار ما در آن گیر افتاده ایم و بدون اینکه بدانیم آن کار را انجام می دهیم. در ادامه دو نمونه از تله های رایج زندگی را برسی خواهیم کرد.
تله رها شدگی | درمان آسیب های دوران کودکی
خیلی از ما در این تله گرفتار هستیم. این تله برای آدم هایی است که زخم کودکی آنها عدم امنیت است. مثلا شخصی که پدر یا مادر خود را در دوران کودکی از دست داده است. فکر کنید کودک با این تصور زندگی می کند که پدر و مادر در تمام زندگی همراه او هستند و بعد به دلیل طلاق، مرگ یا هر چیز دیگری؛ کل ذهنیت او خراب می شود و کودک با تمام وجود ناامنی را احساس می کند.
یا کودکی که پدر و مادرش دائم با هم دعوا می کنند. در حالی که منبع امنیت این کودک پدر و مادر هستند، وقتی دعوای آنها را تماشا می کند، در تک تک سلول های خود احساس ناامنی دارد. احساس ناامنی ممکن است به دلیل بیماری والدین باشد یا حتی به دلیل جنگ. باید توجه داشته باشیم که تله ها می توانند نسلی هم باشند. اینها دلایلی است که یک کودک ممکن است احساس شدید نا امنی داشته باشد و این احساس تبدیل به زخم او شود.
دکتر جفری معتقد است که فرد به سه صورت می تواند زخم خود را بازآفرینی کند:
حمله
او با حمله کردن به آدم ها و جهان در تلاش است تا احساس ناامنی خود را التیام دهد. مثلا کسی که احساس می کند همسرش به او خیانت می کند. هیچ مدرکی هم ندارد اما آرام نمی گیرد و در مورد زندگی خود به یقین نمی رسد. این آدم در کودکی شاهد خیانت پدرش به مادرش بوده است. این پیش فرض برای او به وجود آمده که اگر پدر من می تواند خیانت کند پس هر کس دیگری نیز می تواند خیانت کند مگر اینکه ما آن را کنترل کنیم.
در واقع درحمله ما تفنگی را دست می گیریم، به سمت جهان شلیک می کنیم و می گوییم به من آسیب نزن. من رو رها نکن. چون پیش فرض ما به دلیل همین زخم دوران کودکی، این است که دیگران قرار است ما را رها کنند.
تسلیم
در این شیوه ما به دیگران حمله نمی کنیم، بلکه به آنها باج می دهیم. در واقع در تسلیم، ما تفنگ را به دست طرف مقابل می دهیم و به او می گوییم هرچه تو بگویی تسلیم، فقط من رو رها نکن! نشانه این نوع از بازآفرینی این است که شما برای همه آدم ها کارهای زیادی انجام می دهید. اما اگر یک نفر برای شما کاری انجام دهد، با همه وجود احساس اضطراب می کنید چون این شما هستید که باید باج دهید. فکر می کنید اگر تسلیم نباشید و باج ندهید آدم ها شما را رها می کنند.
فرار
در این نوع باز آفرینی ما تفنگ را روی جمجمه خود قرار می دهیم و از ترس مرگ خودکشی می کنیم. از ترس اینکه همه قرار است ما را رها کنند اصلا وارد رابطه نمی شویم. ما احساس می کنیم صمیمت دردناک است و درنهایت منجر به رها شدن ما می شود.
تله نقص و شرم | درمان آسیب های دوران کودکی
مربوط به آدم هایی است که در کودکی دائما نقص هایشان را به آنها گوشزد کرده اند و از شرمنده کردن آنها برای تربیتشان استفاده کرده اند. معمولا فرزندان اول خانواده دچار این مسئله می شوند. پدر و مادر ها عموما به تربیت فرزند دید کمال گرایانه دارند و احساس می کنند فرزند آنها باید در همه چیز بهترین باشد. آنها در حین تربیت بچه دوم و سوم متوجه می شوند که این روش جواب نمی دهد اما زخم در این بچه ها باقی می ماند.
همانطور که پیش از این گفتیم فرد به سه صورت می تواند زخم خود را بازآفرینی کند. اگر از شیوه حمله استفاده کند مانند پدر و مادر خود عیب جو می شود و شروع به بازگو کردن نقص های دیگران و شرمنده کردن آنها می کند. و حتی در بهترین موقعیت ها هم ایراد می بیند. اگر تسلیم باشد نقص های خود را باور می کند و فکر می کند همه چیز هایی که راجع به او می گفتند، خود اوست و این تبدیل به هویتش می شود. بسیاری از مشکلات اعتماد به نفس آدم ها ناشی از همین است.یعنی تله نقص وشرم را با تسلیم دارند. باور کرده اند که آن ایراد واقعیت دارد.
کتاب هایی که در رابطه با اعتماد به نفس در بازار پیدا می شوند، اما مسئله اینجاست که این کتابها بر این تاکید دارند که اعتماد به نفس خوب است و اعتماد به نفس داشته باش. اما سوال پیش می آید که چطور؟
جفری یانگ معتقد است برای درمان آسیب های دوران کودکی و برای اینکه اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم، باید به ناخودآگاه خود برویم. باید آن لحظه ها و زخم هایی را ببینیم که در کودکی شرمنده شدیم، تحقیر شدیم و باور کردیم که ما تا این حد دچار ایراد هستیم و حالا در بزرگسالی در حال بازآفرینی آنها هستیم.
در فرار دیگران آنقدر نقص دارند (حمله) و من آنقدر دچار نقص هستم (تسلیم) که اصلا وارد جهان نمی شوم! آدم های باهوشی را در اطراف خود می بینیم که از موقعیت های کاری و از جهان می ترسند. وقتی یک ارتقا درجه به آنها پیشنهاد می شود؛ اوضاع را ناامن می بینند. آنها باور کرده اند که آنقدر جهان ایراد دارد و من آنقدر ایراد دارم که اصلا نباید وارد آن شوم.
همه ما می دانستیم که زخم های دوران کودکی در شخصیت ما اثر دارد. اما دکتر جفری این زخم ها را طبقه بندی کرده است که می تواند در درمان آسیب های دوران کودکی خیلی به ما کمک کند.
برای درمان تمام این زخم ها نیاز است که اول آنها را بشناسیم. یعنی به گذشته خود سفر کنید و ببینید کجا مجروح شدید؟ یعنی فردی یا محیطی به صورت ناخواسته چطور به شما آسیب زده است؟ این اولین گام و دردناک ترین گام است. علامت اینکه ما در فکر کردن به گذشته خود به این زخم نزدیک شده ایم انفجار عاطفی است. یعنی حین روایت آن، ناگهان منفجر می شوید و ممکن است شدیدا گریه کنید. چون این زخمی است که شما برای مدت های طولانی پنهان کرده اید و از آن فرار کرده اید. نشانه دیگر آن این است که شاید دیگر نخواهید درباره آن صحبت کنید. و جفری یانگ تاکید دارد که اتفاقا این همان چیزی است که باید آن را ادامه دهید. وقتی در روایت خود از زخم هایتان به جایی می رسید که می خواهید بحث را عوض کنید یا صحبت را قطع کنید؛ اتفاقا باید آن را ادامه دهید چون اینجا چیز مهمی پنهان شده است.
پس از اینکه شما زخم خود را روایت کردید و به آن جسم دادید، گام بعدی بخشش است. اینکه ما آدمی را که مسبب آن رنج هست را تا حد امکان ببخشیم. گاهی بخشیدن آدمها کار بسیار دشواری است و آسیبی که به ما وارد شده خیلی جدی است؛ ولی شرایط و اطلاعات آنها را درک کنیم. با کفش های آنها راه برویم و بدانیم چرا این اتفاق برای آنها افتاده است.
گام سوم این است که ما دو یا سه کار در طول روز انجام دهیم که ضد تله ما باشد. مثلا اگر کسی تله تسلیم دارد، دوسه بار در موقعیت های روزمره حرف خودم را بزنم.
منبع : رادیو راه | دکتر مجتبی شکوری
عدم اعتماد به نفس در بزرگسالی از مهم ترین مشکلاتی است که می تواند در اثر تله نقص و شرم به وجود می آید.
بیشتر بخوانید :
https://pioio.com/mag/2022/03/14/how-boredom-and-everyday-causes-us-gradual-death/ https://pioio.com/mag/2022/03/12/how-to-set-your-bodys-biological-clock/ https://pioio.com/mag/2022/02/26/12-something-that-you-have-to-do-when-you-feel-lonely/
نظرات کاربران